ساریناجون تولدت مبارک
اول اردیبهشت شد و گل ما 1 ساله شد! 1 سال پیش همین موقع بود که خدا گل زیبایی مثل تورو بهمون داد و ما از اینکه خدا دختر سالمی عطا کرده همیشه شکرگذاریم.
پرودگارا! مرا تنها مگذار و تو بهترين وارثاني. براي من از جانب خود فرزندي قرار ده كه در زندگي وارث من باشد و بعد از مرگم ، برايم طلب آمرزش كند و او را از نظر خلقت ، سالم و هماهنگ گردان و براي شيطان ، در او بهره اي قرار مده.
امسال علی رغم میلمون نتونستیم برات اونطور که باید جشن تولد بگیریم اما اگه عمری باقی موند سالهای بعد.....
این روزها ساریناجون بعداز تولدش خیلی پیشرفت کرده مثلا اینکه بیشتر کارهای ما رو تقلید میکنه و زود یاد میگیره. خودش روروءک رو می گیره و هلش میده و باهاش راه میره. غذاشو خودش میخوره. بعضی کلمات رو یاد گرفته تا صدای آهنگ رو می شنوه هر حالتی که باشه دست میزنه و می رقصه خلاصه اینکه انقدر شیطون شده که یه لحظه هم یه جا بند نمیشه و ما همیشه باید یه چشممون رو به اون اختصاص بدیم. به خاطر همین ورجه وورجه هاش و دندوناش کم اشتها شده. جالبه که با اینهمه جسارتش انقدر ترسو شده مثلا دیروز که بردیمش پارک وقتی بابایی اونو میذاشت روی تاب یا هرچیزی جیغ میکشید و گریه میکرد!
اما تولد ساریناجون....
.....چون بقیه ی عکسها خانوادگی هستند مجبوریم همین چند عکس رو تو وبلاگت بذاریم!
ایشالله عمر طولانی و با عزت داشته باشی عزیزم...