سارینا و ......
بعداز دو ماه و نیم بالاخره وقت کردم برا گلم یه پست جدید بذارم آخه پشت سرهم مهمون داشتم و وقت نمی شد که سراغ کامپیوتر برم.....
ساریناجون الان دیگه اکثر نسبته ها رو میدونه و میشناسه و میتونه به اونها اشاره کنه ولی نمیتونه همه رو به زبون بیاره مثلا نسبتهای بابایی، مامانی، پدرجون، مادرجون، عزیز، آقاجون، خاله جون، دایی جون، عمه، عمو، و ....
صدای بعضی از حیوانات رو هم میتونه دربیاره مثلا صدای گاو، شغال، گوسفند، شیر، جوجه و ...
این روزها سارینا جون خیلی با مزه شده و حرفها و کلماتی به زبون خودش می گه که برامون جذابه....
مثلا ساریناجون به عمو جوادش به جای اینکه بگه عمو جواد میگه "اباد" یا "جباد" یا اینکه به دایی علیرضا (یعنی دایی مامانش) میگه "ایی" و بعضی چیزهای دیگه که به اختصار میگم:
عمه = "عم"
خاله= "قوقا"
نوشابه= "ویژ ویژ"
توپ= "دوت"
پی پی= "بی بی"
دایی= "ایی"
بابا= "بابایی" (البته بعضی مواقع میگه بابایی هابایی"
مامان= "مامانی" (البته بعضی مواقع میگه مامانی نی"
بچه گوسفند یا همون ببیی= "بع"
هر بچه کوچکتر یا بزرگتر از خودش رو میگه= "نی نی"
ماست= "مان"
توپ بازی= "توآدی"
آب= "آبه"
عزیز= "عزی"
سگ = "هاباب" (در واقع همون صدای هاپ هاپ سگ هست)
به هیچ وچه نمیتونه بگه "بله" فقط میتونه "نه" رو بگه
مثلا وقتی میگیم پی پی زدی؟ میگه "نه" یا با انگشتای کوچولوش میگه "نههههههههههه"
ضمنا" هر چیزی دیگه ای که نتونه اسمشو به زبون بیاره با اشاره انگشتش میگه "این..... این...."
خلاصه اینکه که فرصتش پیش اومده عکسایی که قبلا ذخیرشون کردمو بذارم .
اینم سارینا جون با پسرعمه, یاسین کوچولو که تازه بدنیا اومده!
اینم سارینا جون با شایان پسرخاله ی مامانشه!
اینم سارینا جون با ماهان پسرخاله ی مامانشه!
اینم سارینا جون با کسری همسایه ی روبروییمونه!
اینم ژست گرفتن گلمونه!